طـــــــــــــوفان شــــــــــــادی
زندگـــــــــی وشــــــادی دردستان مــــاست
درباره وبلاگ


سلام علیکم ورحمته الله وبرکاتــــــــــــــــه حال شوماخوفین؟خوش گذشته؟ااااااااامن دارم چی میگم خب بریم سراصل مطلب قدم رنجه فرمودین که تشریف آوردین ای بابابازم که اداری ورسمی حرفیدم ولی خب اشکال نوداره خخخخخخخخخخ هرشخصیتی که هستی باش ولی خنده رونمیتونی منکربشی پس خوش بگذره وهمیشه خنده برلب باشین اووووووووه معلوم نشدچی گفتم زیادپرحرفی کردم...

پيوندها
عاشق های تنها بخونند
ضد دختر
عشق الکی!!
جی پی اس موتور
جی پی اس مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان طوفان شادی لینک کنید و بعد لینک خود را قرار دهید









آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 75
بازدید ماه : 335
بازدید کل : 4672
تعداد مطالب : 77
تعداد نظرات : 64
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


کد متحرک کردن عنوان وب

نويسندگان
آیدا

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 

یه غضنفر و یه آمریکاییه و یه انگلیسیه داشتن تو یه کنفرانس علمی در باره پیشرفتهای علمی کشورشون صحبت میکردن.

آمریکاییه میگه: ما یه موشک ساختیم که دقیقا وسط ماه فرود میاد. میگن: دقیقا وسط ماه؟! میگه: نه، حدوداً یه وجب اینورتر.

بعد انگلیسیه میاد میگه: ما یه سفینه فرستادیم وسط مریخ. میپرسن: درست وسطش؟ میگه: نه، تقریباً یه وجب اینورتر.

نوبت غضنفر میرسه، هر چی فکر میکنه چیزی به نظرش نمیرسه، آخرسر میگه: ما تو کشورمون با چشمامون غذا میخوریم!

همه ملت کف می‌کنن، میگن یعنی چی، مگه میشه؟ یعنی واقعا با چشماتون غذا میخورین؟! یارو میگه: نه، حدوداً یه وجب پایین تر!

 
یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, :: 19:53 :: نويسنده :

این مطلب رو افراد بی جنبه و کسانی که بیماری قلبی یا کودکان یا سنین کمتر از 18 نخونن!!!!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

. عاقا ما یه همسایه داشیتم اسمش مش غلامعلی بووود.خیلی زنشو دوست داشت! این بنده ی خدا تو سن 70 سالگی مرد. دیلیش رو هم نمیدونم!

از اون روز به بعد هر روز میومد به خواب زنش و میگفت شما رو به خدا قسم میدم منو بیارین تو باغچه ی خونه دفن کنید...

خلاصه بعد از گذشت2 سال و خورده ای زنش"ملوک خانوم" تونست با اجازه ی پزشک قانونی این اجازه رو بگیره تا بیارتش خونه ...

پس از تدفین دوباره کم کم این موضوع به گوش همسایه ها ی دیگه میرسه و بیشتر محله بر اثر خرافات که میگه: "به زودی شبا روحش صدا های ترسناکی در میاره" محله رو ترک کردن...

خلاصه این زنه می مونه و محله ی ارواح...

بعد از مدتی این زنه خیالاتی میشه و صدا هایی عجیب و غرییب میشنوه...

چند وقت بعد یه روز صبح که بلند میشه و میره لب پنجره یوهو متوجه یه چیز عجیب میشه که باورش برای همه سخته! " عاشق این قسمت ماجرام"

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

میبینه که درخت مش غلامعلی تو باغچه سبز شده و جای میوه از مش غلامعلی آویزونه!!!!!!

باورتون میشه؟!؟!؟!؟؟!

یه عالمه مش غلامعلی آبدار و خوشمزه!!!!!

من که گفتم آدم های بی جنبه و کسانی که بیماری قلبی یا کودکان یا سنین کمتر از 18 نخونن!!!!

 


 
یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:مطالب طنز,جوک,فیسبوکی,مطالب جدید,داستان های جدید,گوگل, :: 19:48 :: نويسنده :

واسه یه لحظه فکر کن دخترا برن جبهه:

- نیلوفر اون پسره رو بکش ...

- اااا واسه چی؟ اووووون خیلی جذابه!!

- سارا خشاب ها رو پر کن...

- بزار لاکم خشک شه ....

-نازنین چرا تانک رو نمیزنی؟!؟!؟!

- بزار مو هامو ببندم!!

- زری آماده باش فردا باید بریم خط مقدم ...

- وااای بدبخت شدم!!! فردا چی بپوشم!!!!

 

تو فیسبوک یه دختره پیام داده شما کجا میشینید؟!؟!؟

نوشتم: هرجا که خسته باشم!!!!

بیشعور بلاکم کرد!!!

ملت بی اعصابن!!!

والا بخدا!!!

 

 
شنبه 18 آبان 1392برچسب:مطالب باحال,مطالب خنده دار,مطالب کرکر خنده, :: 14:6 :: نويسنده :

تبلیغ جدید کانون فرهنگی آموزش:

.

.

.

.

.

رینگ رینگ رینگ....

کوشا جان... دوست دخترت!...

- دوست دختر؟!؟!؟

- بله از وقتی که میره کانون با خواهر پشیتیبانش خیلی گرم گرفته!!!...

- تاثیری هم داره؟!؟!؟

- میبینی که دیوث تر شده!!!!!

 
شنبه 18 آبان 1392برچسب:, :: 14:0 :: نويسنده :

تو فرودگاه یکی بود که پشت سرم سیگار میکشید...

رفیقم گفت: ببخشید آقا!.... شما روزی چند تا سیگار میکشید؟!؟!؟

طرف جواب داد: منظور؟!؟!

منظور اینکه اگه پول سیگار هایی رو که میکشیدید به اضافه ی پولی رو که به خاطر سلامتیتون خرج دکتر میکنین رو جمع میکردین الان اون هواپیمایی که اونجاست مال شما بود!....

طرف با خونسردی کامل جواب داد:...تو سیگار میکشی؟!؟!؟

- نه

-به هر حال مرسی بابت نصیحتت ... ضمنآ اون هواپیما که نشون دادی مال منه !!!..... O_0

 

 
شنبه 18 آبان 1392برچسب:, :: 13:55 :: نويسنده :

پسره تو کلیسا نشسته بوده که یهو میبینه که یه دختر خیلی خوشگل میاد تو...

پسره میدوه و میره پشت مجسمه قایم میشه ...

دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه ای خدا تو به من همه چیز دادی...

پول دادی...قیافه دادی...خانواده ی خوب دادی...فقط ازت یه چیز دیگه میخوام...

اونم یه شوهر خوبه...یا حضرت مسیح خودت کمکم کن!!!

پسره از پشت مجسمه میاد بیرون میگه عیسی هل نده...هل نده زشته خودم میرم!!!!!

 
جمعه 17 آبان 1392برچسب:, :: 11:6 :: نويسنده : آیدا


پسر:عشقم 1 عکس خوشگل از خودت واسم بفرست

دختر:چشم ولی تو هم محض احتیاط 1 عکس از خواهرت بهم بده عجقم

(شیطون سر پا ایستاد!! سیگارشو خاموش کرد و کف مرتبی به افتخار دخترک زد)

پسر بدون معطلی عکس اون یکی دوست دخترشو فرستاد

(بیچاره شیطون رو آورد به مصرف موادمخدر وشیشه)

دختر:وای مرسی عزیزم:x الان عکسمو واست ایمیل میکنم و عکس دوستشو فرستاد

پسرک خوشحال وقتی ایمیلشو بازکرد عکس خواهرشو دید!!

(هیچی دیگه... داستان این چت باعث شد شیطون ادامه تحصیل بده! بعدازظهرا هم چندتا کلاس تقویتی گرفته!!)

 

 
جمعه 17 آبان 1392برچسب:, :: 10:44 :: نويسنده : آیدا

 

تو اتوبوس بودم یه پسره میحواست به دختره شماره بده

یهههو پیرزنه برگشت گفت :خجالت بکش این جای خواهرته....

پسره برگشت گفت من نباید شماره خواهرمو داشته باشم؟!!!

 

دختره عمم زنگ زده میگه اینترنت ADSL مون نمیاد،

بهش میگم کدو‌م چراغاتون روشنه؟

میگه یکی چراغای حال یکی هم تو‌ اتاق من مهتابی روشن

خدایا این تاوان کدوم گناهمه؟

 
دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, :: 13:9 :: نويسنده :

یه افسر پلیس ماشین پرسرعتی رو متوقف می کنه. افسر می گه : من سرعت 80 مایل در ساعت رو برای ماشینتون ثبت کردم

راننده می گه: خدای من، من ماشینو رو سرعت 60 مایل کروز کرده بودم. فکر کنم رادارتون نیاز به تنظیم داره.

همسر مرد درحالی که داره بافتنی می بافه و سرش پایینه می گه: عزیزم لوس نشو. خودت می دونی که این ماشین سیستم کروز نداره

افسر که شروع می کنه به نوشتن جریمه می کنه راننده رو می کنه به زنش و زیر لب می غره که: برای یه بارم که شده نمی تونی دهنتو بسته نگه داری؟

زن درحالی که محجوبانه می خنده می گه: عزیزم باید خوشحال باشی که دستگاه راداریابت( دستگاهی که رادار سرعت سنج پلیس رو پیدا می کنه و خبر میده) خاموش شد وگرنه سرعتت از اینم بیشتر می شد

افسر که شروع می کنه جریمه دوم رو بابت دستگاه راداریاب غیرقانونی بنویسه مرد از بین دندونای بستش به زنش می غره که: زن، نمی تونی دهنتو بسته نگه داری؟

افسر اخم می کنه و میگه : متوجه شدم که کمربند هم نبستید اینم اتومات یه جریمه 75 دلاریه

راننده می گه: آره. من بسته بودمش ولی وقتی شما به من گفتی بزنم کنار بازش کردم تا بتونم مدارکمو از جیب پشتم دربیارم

زنش می گه: نه عزیزم تو خودت خوب می دونی که کمربندت بسته نبود. تو هیچ وقت موقع رانندگی کمربند نمی بندی

افسر که شروع می کنه به نوشتن جریمه سوم مرد رو می کنه به زنش و با فریاد منفجر می شه:چرا خفه نمی شی؟

افسر به زن نگاه می کنه و می گه: خانوم همسرتون همیشه با شما اینطوری صحبت می کنه ؟

(عاشق این قسمتشم)
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
زن: نه ، فقط وقتی مست كرده باشه اينطوري ميشه :دی

 

کره ای: هیچ چی مثل منتظر بودن واسه عشقت عذاب آور نیست
آمریکایی: هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه ساندویچ گرم عذاب آور نیست
یونانی: هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه دسته چک عذاب آور نیست
انگلیسی: هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مهمونی بزرگ عذاب آورر نیست
برزیلی: هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مسابقه فوتبال عذاب آور نیست
ایرانی: انگار شما تا حالا با dialup کار نکردید!!!